ارتعاش ارتعاش که میگن به چشم دیدم

ازون روزا بود که هوا ابری رعد و برق و صاعقه و. 

پدر جان که زدن بیرون و بسیار عصبانی خفن ازون نوعی که گفتم تا ۱هفته حداقل ادامه داره.

دیدم هرچی پای حرفای و گریه های مامی بشینم هی چیزای جدید یادش میاد

اومدم تو اتاق موزیک گذاشتم صداشم بلند کردم شروع کردم به رقصیدن جلوی ایینه ( دخترا موقع قر دادن باید خودشونو ببینن :)) ) بعد از دقایقی مامی هم ملحق شد

یه ربع بعد پدر با روی خوش اومد خونه و انگار نه انگار چیزی بوده. و مذاکره و الان هم حاج خانوم حاج آقا در شادی دارن باهم میرن پیش خدا ( البته خیلی نزدیک نمیشن به خدا تا مسجد میرن فقط)

اینم درس امروز من به شما

هرجا دو نفر دعواشون شد موزیک بذارین برقصین فضا عوض که هیچی دگرگون میشه :)) حالا فرض کنین این اتفاق تو خیابون بیافته :))

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وکیل شما - مشاوره حقوقی ، وکیل پایه یک دادگستری چکاوک پلاس David بازاریابی اینترنتی جدیدترین تعبیر خواب های روز دنیا صدای باران نمایندگی رسمی و تعمیرگاه مجاز سونی الجی سامسونگ نوشهر چالوس عمومی